.:: راز و نیــــــــــاز ::.

مشخصات بلاگ
.:: راز و نیــــــــــاز ::.

گذر عمر یک لحظه است
انگار که چشم ببندی و باز کنی
خود را سپید موی و ناتوان ببینی و کارهایی که همه نیمه تمام مانده اند...

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۹۹/۰۲/۰۸
    god
نویسندگان
پیوندهای روزانه

هیچ اندیشه‌ ای زشت نیست ؛
اندیشه‌ ای که اجبار شود زشت می‌ شود
هیچ فردی زشت نیست ؛
فردی که زیبا نیندیشد زشت می‌ شود
انسان‌ ها همه با محبت‌ اند ؛
انسانی که اراده‌ اش را تحمیل می‌ کند ، سخت...
انسان‌ ها همه عاشقند ؛
انسانی که نیاموخته عشق بورزد ، بی‌تفاوت است
انسان‌ ها همه شادند ؛
انسانی که نیاموخته شادی را لمس کند ، افسرده و غمگین است
“” از امروز زیبا ببینیم “”

خدایا ! خداوندا ! من از تو آسمان نمی‌ خواهم اما خورشید را به من بده تا دلم به تو گرم باشد

خدایا ! خداوندا ! من از تو دریا نمی‌ خواهم اما رودخانه را به من بده تا همیشه به سوی تو روان باشم

خدایا ! خداوندا ! من از تو جنگل نمی‌ خواهم اما گل کوچکی به من بده تا عطر تو را داشته باشم

خدایا ! خداوندا ! من از تو شب و روز را نمی ‌خواهم اما فرصتی به من بده تا دنبال تو بگردم و پیدایت کنم

*************

«لَخَلْقُ السَّماوَاتِ وَالاَْرْضِ أَکْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ»؛ (آفرینش آسمان ها و زمین، از آفرینش انسان ها عظیم تر است، ولى بیشتر مردم نمى دانند).
درست است که غالب مفسران این آیه را پاسخى به مجادله مشرکان در مورد معاد دانسته اند(1)، یعنى شما درباره بازگشت مجدد انسان اظهار تردید مى کنید، در حالى که آفرینش انسان ها بالاتر از آفرینش آسمان ها و زمین نیست؛ بلکه آفرینش آسمان ها و زمین، از آن برتر و بالاتر است.

خدا

پس از آفرینش آدم خدا گفت به او: نازنینم آدم....
با تو رازی دارم!..
اندکی پیشترآی ..
آدم آرام و نجیب ، آمد پیش
... زیر چشمی به خدا می نگریست !..
محو لبخند غم آلود خدا ! .. دلش انگار گریست .
نازنینم آدم!!. ( قطره ای اشک ز چشمان خداوند چکید ) !
یاد من باش ... که بس تنهایم !!.
بغض آدم ترکید ، .. گونه هایش لرزید !!
به خدا گفت :
من به اندازه ی ....
من به اندازه ی گلهای بهشت .....نه ...
به اندازه عرش ..نه ....نه
من به اندازه ی تنهاییت ، ای هستی من ، .. دوستدارت هستم !!
آدم ،.. کوله اش را بر داشت
خسته و سخت قدم بر می داشت !...
راهی ظلمت پر شور زمین ..
زیر لبهای خدا باز شنید ،...
نازنینم آدم !... نه به اندازه ی تنهایی من ...
نه به اندازه ی عرش... نه به اندازه ی گلهای بهشت !...
که به اندازه یک دانه گندم ، تو فقط یادم باش !! نازنینم آدم....نبری از یادم....